خشم و نگرانی بیش از حد ساکنان کاخ سفید را به همراه داشته است. این روزها مقامات عالی آمریکا به سرسپردگی جرج بوش به عمق تحرکی که در پاکستان رو به طغیان است پی بردهاند و با رصد لحظه به لحظه آن سعی دارند با هرچه کمتر شدن قدرت ژنرال پرویز شکست خورده جایگاه و حضور خود را در این کشور همچنان حفظ کنند، هر چند در این میان حرکت شتابزده آنها برای مبارزه با نیروهای طالبان در مرز پاکستان و کشته شدن 11 تن از اهالی این منطقه اوضاع را برای آمریکا وخیمتر از سابق کرد.
سیاستی که هم اکنون آمریکاییها در پاکستان پیاده میکنند بسیار سادهتر از آن است که نتوان به راحتی به عمق اهداف آنها در کشور بحران زده آسیا پی برد. واشنگتن که از بروز جنگهای داخلی در پاکستان واهمهای خاص دارد از یک سو با اعطای میلیونها دلار کمکهای آشکار و یا حتی پنهانی به پرویز مشرف به هر نحوی سعی در تثبیت جایگاه او در راس قدرت پاکستان دارد.
این در حالی است که سیاست تفرقهافکنی و جدایی میان احزاب سیاسی موتلفه در این کشور از مهمترین اهدافی بود که مقامات کاخ سفید تا میزان قابل توجهی به آن دست یافتند. اختلاف میان حزب مردم پاکستان و مسلم لیگ شاخه نواز شریف در زمینه روی کار آمدن قضات برکنار شده از سوی مشرف نمونه بارزی از دخالتهای پنهان و پشت پرده آمریکا در امور سیاسی این کشور بود، جایی که به سبب اهداف خاص سران حزب هیچ انتظاری بر دخالت و کارشکنی آمریکاییها نمیرفت.
آخرین ذرههای قدرت پرویز مشرف در همان چمدانهای پر از دلاری خلاصه میشود که هر روز از کاخ سفید برای او فرستاده میشوند. شاید این تنها قدرت پول و دلارهای آمریکایی بوده که وفاداری گستره مقامات عالی ارتش پاکستان، اهالی رسانه و حتی اشخاص پرنفوذ پاکستان را برای او به همراه داشته است. واشنگتن همچنین سعی داشت به هر ترتیب ممکنی مقامات حزب مردم را اغوا کند.
بهترین گزینه برای بوش و همتایان او همراهی اعضای حزب مردم پاکستان با نیروهای مشرف بود، تنها از این طریق بود که شاید آمریکا میتوانست در پیکره ارتش پاکستان رسوخ بیشتری پیدا کند.
از دیدگاه واشنگتن بهترین گزینه ای که میتواند پاکستان را از بحرانهای کنونی نجات بخشد وقوع کودتایی دیگر به رهبری اشفق کیانی ژنرال سرسپرده آمریکایی باشد تا به این طریق او با در دست گرفتن قدرت بتواند بینیاز از حضور مشرف و فرو نشاندن تمامی تنشهای مربوط به قدرت او به ادامه سیاستهای مشرف و آنچه که دلخواه آمریکاییهاست بپردازد. در حالی که کیانی با همه دلبستگی به آمریکاییها تمامی نقشههای آنها را با تعهد به قانون اساسی کشورش نقش بر آب کرد.
چنانچه قدرت مشرف همچنان در سراشیبی سقوط قرار گرفته باشد آمریکا در معرض خطر و تهدیدهای جدی بسیاری قرار میگیرد که کمترین آنها امکان حمله از سوی نیروهای طالبان و القاعده است که هم اکنون در میانه مرزهای پاکستان و افغانستان پنهان شدهاند.
حمله هوایی آمریکا به این منطقه در هفته گذشته نیز پیشدستی آمریکاییها برای تقابل با چنین تهدیدی بود. در این میان اگر پایگاههای نظامی پاکستان که از سوی آمریکا مورد استفاده قرار میگیرند به سبب حضور کمرنگ مشرف محدود یا حتی برچیده شوند در این صورت آمریکا و سایر همپیمانان آن در ناتو مشکلات سختی پیشرو خواهند داشت و جالب این که آمریکاییها با پیشبینی این رویداد نامطلوب برای هموار کردن راه عبور نیروهای غربی به افغانستان از در گفتوگو با روسیه و ازبکستان وارد شدهاند.
برای آمریکاییها نمیتواند هیچ رویکردی بدتر از آن باشد که در حرکتی مردمی نواز شریف دوباره بر سر کار بیاید و به پشتوانه حمایت مردمی نیز حرکتی ضدجنگ و مغایر با سیاستهای آمریکاییها در پیش بگیرد.
از همینرو با هشدارهای همواره پنتاگون رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا درصدد آن برآمد تا با حرکتی شتابزده در حمله به مرزهای میان پاکستان و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی اخطارهای لازم را به پاکستان بدهد به این صورت که حضور آمریکا و سیطره آن بر مرزهای این کشور بیش از پیش ثابت شود.
حرکت رو به زوال مشرف در پاکستان آمریکا، استراتژی بوش مقابل ایران هم ناکام کرد. اگر تا پیش از این انتظار میرفت که پاکستان بتواند به هر ترتیبی پایگاه نظامی آمریکا برای حمله به ایران شود با برکناری مشرف همه خیالات آنها از میان میرود. در این میان آنچه بیش از هر امری آمریکاییها را همچنان امیدوار نگه داشته شرایط ناگوار اقتصادی پاکستان به سبب افزایش هر روزه قیمت نفت در بازارهای جهانی و رکود اقتصادی آمریکاست چرا که فقط در این شرایط است که پاکستان با نیاز مبرم به عوایدی که از سوی آمریکا نصیبش میشود میتواند مانند یاری وفادار همواره در کنار آنها باشد. امروز پاکستان سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته است.
پاکستان یا باید به حمایت از آمریکاییها برای نبرد با طالبان تن دهد و همه مخاطرات پیش رو را مانند آنچه که در هفته گذشته روی داد تحمل کند یا این که در انزوایی خودخواسته با از یاد بردن همه کمکهای مالی اهدایی آنها بتواند با تمامی مشکلات و بحرانهای اقتصادی آینده کنار بیاید.
پاکستان به زودی متوجه این حقیقت میشود که تمامی آنچه که آنها در زمان زمامداری پرویز مشرف با عنوان رشد و رونق اقتصادی به دیگر کشورهای منطقه فخر میفروختند صرفا به عنایت کمکهای مالی آمریکاییها و چمدانهای سرریز از دلار آنها بوده است. درست مانند سیاست بخشش و تاسفی که در زمان انور سادات مصری یا بوریس یلتسین در روسیه رواج داشت.
منبع: همشهری امارات به نقل از خلیج تایمز